بابای مدرسه
نقش فراموش شده بابای مدرسه
درگذشته نه چندان دور، حضور باباي مدرسه به مدارس رسميت و صفاي خاصي مي داد و اين باباي مهربان هر صبح با ابزار نظافتي و كاري در دست، ورود بچه ها را خوش آمد مي گفت.
به همت او در شروع هر صبح، روح لطيف دانش آموان با بوي گل ناشي از آب پاشي در ورودي و عطر گل باغچه كنار ميدان صبحگاه نوازش مي شد و دانش آموزان احساس ورود به خانه دوم و محيطي امن تر از خانه را تجربه مي كردند و تا ورود مدير و معلم نادانسته هاي بسياري از اين باباي پير مي آموختند.
استقبال از دانش آموزان، نظم كلاسي و چينش نيمكت ها، رسيدگي به فضاي سبز مدرسه و مراقبت از آن و نظافت سرويس هاي بهداشتي و گردگيري، عادت هميشگي باباي مهربان مدرسه بود كه امروز برغم افزايش دانسته هاي بهداشتي و رساله هاي تربيتي به كلي به فراموشي سپرده شده است و كسي در اين نقش براي آن اهميتي قائل نيست.
تقلاي باباي مدرسه در بازرسي پاييزي بام كلاسها و نصب لوله هاي بخاري، بازديد شيشه هاي شكسته، لكه گيري درب و ديوار وپنجره و تعمير ميز و نيمكت هاي شكسته از ديگر برنامه هاي او بود كه از بسياري خسارت ها جلوگيري مي كرد و بالاخره رنگ چاي داغ زنگ تفريح و لبخند رضايت معلمان در ارتباط با او گوشه اي ديگر از خاطرات دانش آموزان ديروز مدارس از باباي مدرسه است.
باباي مدرسه با وجود حجم بالاي كاري از استقبال صبح تا بدرقه ظهر درميان بچه ها بود و آنها از ارتباط با او رفتار زندگي مي آموختند و از احساس رضايت و درك متقابل لذت مي بردند.
امروز جاي خالي باباي مدرسه كه به نوعي رابط خانه و مدرسه و خبر گير احوال دانش آموزان غايب كلاسها نيز بود در بسياري از مدارس احساس مي شود و گويا بدون او هيچ چيز جاي خودش نيست و مشاور پيك و پست هاي سفارشي هم نتوانسته جاي خالي او را پر كند.
هرچند باباهاي شركتي، روز مزدي، قرارداد نيمه وقت و ساعتي درجاي خالي او تكيه زده اند و به ظاهر نقش او را بازي مي كنند ولي هيچ كدام آداب و وظايف او را نمي دانند و احساس خوبي هم به اين وظيفه كه آنها را از نظر مادي و معنوي ارضا نمي كند، ندارند.